اسطرلاب

وسیله ای به شکل چند صفحۀ مدرج برای اندازه گیری ارتفاع ستارگان و مشخص کردن مکان آن ها.

آن منجم چون نباشد چشم تیز
شرط باشد مرد اسطرلاب ریز. مولوی

برج

نام هریک از دوازده قسمت فرضی متساوی منطقةالبروج ابتدا از نقطه اعتدال ربیعی. دوازده صورت فلکی منطقةالبروج از ایام باستانی مورد توجه بوده است. اسامی این صورتها در مآخذ عربی و فارسی عبارتند از: حمل. ثور. جوزا. سرطان. اسد. سنبله. میزان. عقرب. قوس. جدی. دلو. حوت. اول کسی که منطقة البروج را به 12 قسمت کرد و هر قسمت ( برج ) را بنام صورت فلکی محاذی آن نامید ظاهراً ابرخس ( قرن دوم قبل از میلاد ) بوده است. خورشید در حرکت ظاهری سالیانه خود هر ماه از مقابل یکی از برجها می گذرد و این ماه بنام آن برج خوانده می شود.

در تن خویش ببین عالم را یکسر
هفت نجم و ده و دو برج و چهار ارکان. ناصرخسرو

بنات نعش

 بنات نعش در علم نجوم، به دو مجموعه از ستارگان به نام های بنات نعش کبری وبنات نعش صغری اطلاق می شود که در نیم کره شمال آسمان، حول قطب، قرار دارد.
وجه تسمیه بنات نعش بر دبّ اکبر و دبّ اصغر است. دو صورت فلکی یاد شده(بنات نعش) جزء دوصورت فلکی بزرگ تر به نام های دب اصغر (خرس کوچک) و دب اکبر (خرس بزرگ) هستند. صورتهای فلکی دب اصغر و دب اکبر را نیز بر همین اساس بنات نعش نامیده اند.

همچون بنات نعشند ازهم گسسته اکنون
قومی که بر خلافت بودند چون ثریا. معزی

بهرام/مریخ

چهارمین سیاره منظومه شمسی به نسبت دوری از خورشید. 

چو شد روی گیتی بکردار قیر
نه ناهید پیدا نه بهرام و تیر. فردوسی

چون است زهره چون رخ ترسیده
مریخ همچو دیده شیر نر. ناصرخسرو

تیر/ عطارد

نزدیک ترین سیاره به خورشید و کوچک ترین آن ها. 

همان تیر و کیوان برابر شده ست
عطارد به برج دو پیکر شده ست. فردوسی

شبی چون شبه روی شسته به قیر
نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر. فردوسی

خورشید/مهر

 کره ای سوزان و گازی که زمین و سیارات دیگر منظومۀ شمسی دور آن می گردند و از آن کسب نور و حرارت می کنند.

من گاو زمینم که جهان بردارم
یا چرخ چهارمم که خورشید کشم. معزی

چو از چرخ گردنده بفروخت مهر
بیاراست روی زمین را به چهر. فردوسی

خوشه پروین

چند ستاره درخشان در صورت فلکی ثور که از تعداد بسیاری ستاره تشکیل شده ولی فقط شش ستاره آن با چشم دیده می شود که در یک جا به صورت خوشه ای جمع شده و با هم در فضا حرکت می کنند.

آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشق
خرمن مه به جوی خوشه پروین به دو جو. حافظ

زحل/ کیوان

ششمین سیاره منظومه شمسی که  نزد منجمان نحس اکبر است.

از شما نحس میشوند این قوم
تهمت نحس بر زحل منهید. خاقانی

خروش سواران و اسبان به دشت
ز بهرام و کیوان همی برگذشت. فردوسی

سپهر/ آسمان

فضایی که ستارگان و کهکشان ها در آن قرار دارند.

خداوند گیتی خداوند مهر
خداوند ناهید و گردان سپهر. فردوسی

اخترانند آسمانْشان جایگاه
هفت تابنده دوان در دو و داه. رودکی

ستاره/اختر/کوکب

یکی ازاجرام آسمانی. هریک از نقطه های درخشان که شب در آسمان دیده می شود

ستاره گفت منم پیک عزت از در او
از آن بمشرق و مغرب همیشه سیارم. خاقانی

ملک چو اختر و گیتی سپهر در گیتی
همیش باید گشتن چو بر سپهر اختر. عنصری

گر نیی کوکب چرا پیدا نگردی جز به شب
ور نیی عاشق چرا گریی همی بر خویشتن. منوچهری

ماه/ قمر

از کرات آسمانی که در هر ۲۹ روز و ۱۲ ساعت و ۴۴ دقیقه یک بار به دور زمین می گردد و از خورشید کسب نور می کند. 

خداوند کیوان و گردان سپهر
فروزنده ماه و ناهید و مهر. فردوسی

فشاند از دیده باران سحابی
که طالع شد قمر در برج آبی. نظامی

مشتری/برجیس

پنجمین و بزرگ ترین سیاره منظومه شمسی که سعد اکبر است. 

مشتری هر سال زی برجی رود ما را چو ماه
هر مهی رفتن به جوزا برنتابد بیش از این. خاقانی

داده هر کوکبی شهادت خویش
همچو برجیس بر سعادت خویش. نظامی

ناهید/ زهره

دومین سیاره منظومه شمسی،

کوکب ناهید باد بر در تو پرده دار
چشمه خورشید باد بر سر تو سایبان. خاقانی

تا لاله و نسرین بود تا زهره و پروین بود
تا جشن فروردین بود تا عیدهای اضحیه. منوچهری